کاش وقتی تمایل داشتم کاری رو انجام بدم بدون هیچ ملاحظه ای می تونستم انجامش بدم.
کاش با صدای بلند حرفی را که بر دلم سنگینی می کرد را می گفتم.
کاش در ابراز محبت به کسائی که دوستشان دارم اینقدر بی دست و پا نبودم و می تونستم احساساتم را راحت عنوان کنم.
کاش اینقدر زندگی کردن رو به فردا و فرداها موکول نمی کردم.
کاش آنقدر بی عرضه بودم که نمی تونستم کسی رو از دست خودم ناراحت کنم.
کاش زبانم نمی تونست به دروغ و غیبت و تهمت و عیب گوئی بچرخه.
کاش لازم نبود اینقدر از اول شروع کنم تا پشیمانی ها ،زندگی و ذهنمو تا این اندازه اشغال کنند.
کاش تا اندازه ای که من می خواستم فرصت وجود داشت تا من بتونم این همه حسرت ها و آرزوها را سر و سامان بدم. ولی همیشه زود دیر می شه ،پس باید تصمیم بگیرم زود شروع کنم وبی پروا اقدام کنم و دیگه هیچ کاری رو به فردا موکول نکنم.
متاسفانه تویه این زمونه ادمایه که مهربون هستن ،دورو
صادق هستن،ساده
و با درایت،اب زیر کاه خطاب میشن.
و هیچ کس به احساس ادم ها اعتماد نداره
ای کاش هایی که گفتی خیلی قشنگ و حقیقی بود
ای کـــــــــــــــــــــــــــاشها زیادو دلگیر ........![](http://www.blogsky.com/images/smileys/003.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/017.gif)
ولی این شناختی که من از تو دارم ؛کم لطفی کردی در مورد خودت و شکست نفسی عزیزم .
ای کاش...
خسته ام. از خودم. از زندگی بی ثمرم. از این همه ثانیه ها، دقیقه ها، ساعت ها، روزها، ماهها و سالهایی که با همدیگه مسابقه گذاشتن و من غافل از همه عقب ترم.
خسته ام از این همه اطلاعات و دانشی که گوشه ذهنم انباشته شده و به امید استفاده شدن، روزها رو میشمره.
خسته ام از این همه حسرتها، خستگیها، نا توانیها
خسته ام از این همه ناتوانیها. نخواستن ها. نشدنها. نبودنها.
خسته ام...خیلی خسته ام...
کاش تو زندگی این همه "کاش"نمیگفتیم....
ایکاش روزى برسه که هیچوقت نگیم ایکاش