چرا وقتی حواسمون از نحوه زندگی پرت می شه یه دفعه تا ناکجا آباد می ریم.آنقدر ادامه می دیم که یادمون می ره به جائی رسیدیم که اصلا تصور اینکه اینطور بشیم رو نمی کردیم و تا گلو تو گل فرو رفتیم.
یه دفعه به خودمون می آئیم می بینیم گرد روزمرگی رو دلمون نشسته و ما تو زمونه و مشغولیاتش گم شدیم.
یادمون میره می خواستیم آدم بزرگی باشیم،می خواستیم قهرمون باشیم و ولی حالا فقط سرمون پائینه و حتی خودمون رو از یاد بردیم ،چه برسه آرزو ها و آمالهامون،همقدمها و همفکرامون، دوستهای مبارزمون.
خدایا چی فکر می کردیم چی شد، لطفا دستمونو بگیر تا از سر سطر دوباره بنویسیم.
سلام دوست و همکار عزیزم سایت بسیار خوب و عالی دارید
و اگر ازش پشتیبانی بیشتری کنید خیلی عالیتر میشه.
دوست عزیزم من مایل به تبادل لینک با شما هستم
همکار عزیزم در صورتی که با تبادل لینک موافق هستید حتما به سایت من که سایت خودتون هست تشریف بیاورید
و بگید با چه نامی لینکتون کنم و اگر مایل به تبادل لینک بودید من را با عنوان
خرید اینترنتی
لینک کنید.
هم اکنون سایت من (رتبه در گوگل 3) . خوشحال میشوم به سایت من یک سری بزنید و نظر زیبا تون را بگید
هم اکنون آمار روزانه سایت من بین 2000 تا 3000 هست.
http://javanbazar.com
منتظر نظر زیباتون هستم. یادت نره حتما بیا...
امیدوارم خداوند همیشه لبخند زندگى بخش روى لبهات بکاره و گرد غمو غصه رو از رودلت پاک کنه آ مین
ممنون عسل
امیدوارم خدا کمکت کنه ؛که همیشه سرت و بالا بگیری
خدا بالا می بره خودمون همش سر پائینی می ریم
میدونی. یه اصطلاحی هست به اسم مراقبت همیشگی که توی عرفان ما هم اومده. اینکه آدم هر لحظه مواظب باشه و این مواظبت رو موکول نکنه به یه وقتای خاص زندگیش. مثل نا خدای کشتی که تا میبینه کشتی یه کم از مسیر منحرف میشه سکان رو میچرخونه تا به راه راست بیاد دوباره. هزاران بار هم کشتی منحرف میشه ولی در نهایت به مقصد میرسه. چون یه نا خدای آگاه داره...
آره ناخدای با خدا صد با بهتر از با خدای ناخداست