خیلی موقع ها اونقدر حرف تو ذهنمون هست که نمی دونیم از کجا شروع کنیم بخاطر همین ساکت می مونیم و وقتی تعادل نسبی و درد دل کمتری داریم پرحرفتر می شیم.
فک کنم اگه هر وقت آدم کم حرفی سر راهم قرار گرفت که حوصله حرف زدن نداشت رو بتونم به حرف بکشونم چیزهای زیادی رو دستگیر خودمو و اون می کنه.
همیشه دلهای شکسته با ارزشتره وحرفای مهمی برای گفتن داره!!!!
کاش مردها هم می تونستن مثل زنها گریه کنن و با دیگران راحت درد دل کنن بهشون اعتماد کنن!
مرداد وقتی ناراحتند فقط داد و بی داد می کنن که همین اونها رو از بقیه دور تر می کنه و شرایط و سختر. کاش می شد این هنرهای با ارزش رو از زنها یاد گرفت.
گاهی وقتا انقدر درد دل داریم که دل درد میگیریم ولی نمیفهمیم که باید حرف بزنیم تا تخلیه بشیم گریه کنیم تا آروم بگیریم شاید فکر میکنیم کسی درحدو اندازه ما نیست که باهاش درد دل کنیم .ولی من میتونم برات یه گوش خوب باشم فقط حرفاتو بشنوم بدون اینکه در موردت قضاوت کنم
می دونم بارها اینو بهم ثابت کردی .ممنون
مرد برای حضم دلتنگیاش گریه نمیکنه قدم میزنه....
و این خیلی بده
کاشکی نزدیک شدن بهتون اسون تر بود
بعضی موقع ها احساس می کنم خودم هم از خودم دورمو نمی زارم به خودم نزدیک بشم.نمی دونم چرا مرد غمگین تار می تنه دور خودش
اجازه هست قسمتی از متنت رو با ذکر منبع بزارم تو وبلاگم؟
اخه وصف حاله برام
خواهش می کنم اگه به دردت می خوره