بازی بزرگ

همش فکر می کردم ،چرا بازیگرای بزرگ و معروف با هر سبکی،آدم معمولی نیست و وقتی وارد دنیاشون می شی احساس می کنی بزرگتر و حکیم تر از آدمهای معمولی تو خیابونها هستن، به این نتیجه رسیدم که اونها حقیقتا درک کردن که دارن نقش بازی می کنن و یه سری منتقد سخت گیر هم دارن اونها رو با نظر عیب یابی ، رفتارشونو به دقت برانداز می کنن. و همچنین اونها هر نقش خوش آیند و نا خوش آیند، سکانسهای شاد و غمگین ، اپیزودهای عشقی وناکامی ... مجبور به اجرا با تمام وجود و حسشون هستن که این امر باعث متفاوت شدن اونهاست.در خیلی از مکاتب یا روشهای خود سازی، از قبیل فرهنگ هوشنگی انسان و دعوت به همین، تو حس رفتن های به جای دیگری ،و به جای خود در لحظاتی که موجب وحشت و ترسشونه، وبه طور کلی درک حالتهایی که هنوز براشون پیش نیامده، می کنن.شنیدم که در یکسری از دانشگاهای معتبر دنیا هم به همین روش،طبق سنن هر شخصی،آیین خاصی رو ،مثل غسل و کفن و دفن رو آدمهای زنده پیاده می کنن . که این امر باعث بزرگی اونها می شه و شخص ممتحن همه مشکلات و مصایبشو برای مدتی فراموش می کنه و کینه ازش رخت می بنده ویک فراغ خاطر به سراغش می آد.و بعد از برگشت ظاهری به دنیا مثل کسی که یه حادثه مرگبار و پشت سرش گذاشته،دیگه نمی خواد گرفتار روزمرگی بشه. بازیگرا هم چون تو همه جور حس می رن معمولا علیرغم تصورات همه،که می پندارن طرف یه لوده است، اغلب روح بزرگ و یکجور پختگی تو کلامو رفتاراشونه. کاش ما هم فراموش نمی کردیم تو دنیا،یک بازیگریم که رفتاراش دایما در حال بررسی وانتقاد ، یکسری منتقد و تماشاگران است. و ما در سند و صحنه بزرگ روزگار داریم نقش آفرینی می کنیم ،می تونیم بازیگر مستحق سیمرغ بلورین باشیم، حتی برای نقشهای کوچک و معمولی و شاید هم نقشهای بد از نقطه نظر دیگران که مثل تماشاگران تئاتر هستن ولی منتقدان از نقش آفرینی اون به وجد آمدن. انسان فرصت اونو نداره که همه چیز و تو زندگی تجربه کنه تا پخته بشه، ولی برای درک احساس دیگران و لحظات تلخ، نه سرمایه ای می خواد نه جاه ومکان و وقت خاصی بلکه فقط نیاز به یک گوش شنواست و یک تلنگر جدی.                                         

نظرات 2 + ارسال نظر
عطر گندم چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:58 ب.ظ http://www.atregandom.blogsky.com

زندگی صحنه ی یکتای هنر مندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم ان نغمه که مردم بسپارند به یاد

ok

بینام سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:25 ب.ظ http://soroshetanhaee.blogsky.com

زندگی چقدر ازش بدم میاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد