پاورقی
پاورقی

پاورقی

در آسمان قلبمی

دور دست آسمان، لای ابرها ،ستاره ها ،پشت خورشید و ماه تو دورترین کرانه آسمون رو می نگرم وقتی می خوام باهات حرف بزنمو کمی درد دل کنم به امید اینکه ببینمت و مطمئن بشم که می بینیم. که صدات و خیلی واضح و نزدیک لب گوشم نه نزدیکتر، تو وجودم ، تو دلم می شنوم . یه دفعه به خودم می آم که باید کجا رو بنگرم وقتی بخوام ببینمت، کدامین سو سمت توست؟

اگر در کرانه آسمانهائی چرا اینقدر نزدیکی؟و اگر نزدیکمی و در درونمی ،چطور بی نهایتی و در محدود جمع می شی؟اگر در زمینی چرا ناخداگاه تو را در آسمانها می جویم؟اگر بیرونی چطور در بطن ومتن منی؟

دانستم که همه از توست و تو محیط بر همه عالم! پس چرا با این همه عظمت و جلال و جبروت به حقیری چون من التفات داری و همیشه نزد منی و به اموراتم، شخصا رسیدگی می کنی و جوابهایم را همیشه و در همه حال ،بی واسطه خودت میدهی؟

وای بر خدای بی نهایتی که کمترین نیاز من بی نهایت نیازمند را حتی برای دمی بی جواب نساخت! 

تو روزگاری که نیازمندان عالم بر مخلوقان فخر می فروشند چطور تو اینقدر دست یافتنی و نزدیکی که بی آلایش و فارغ از رسم و رسوم با تو به گفتگو می نشینیم!!!!

خدایا تو در آسمان قلب منی و من در قلب آسمان تو، پس عاشقانه دوستت دارم چون قلبهایمان وابسطه به هم است.

نظرات 1 + ارسال نظر
گندم سه‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:05 ب.ظ http://atregandom.blogsky.com

خدا در قلب انسان هاست
یه شعر خیلی قشنگ در این رابطه بلد بود هر چی فکر میکنم یادم نمیاد

باید حتما یه چیزی بگم حالاخواب نمی دونم چی بگم خاب......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد