پاورقی
پاورقی

پاورقی

صلح جهانی

دوست داشتم هر آنچه توانم هست را صرف عشق ورزیدن به دیگران کنم. کاش می شد واژه جنگ از لغتنامه ها پاک کرد به جای اینکه با هم با خشم صحبت کنیم، بوسه و گل به همدیگر هدیه می دادیم. نمی دونم چرا آدمهای معتقد و سنتی و متعصب، با هر مسلک و دین و اعتقادی اینقدر جنگ طلب هستن، در حالی که همه رهبران مسالک و عقاید از بدو جنبش و دعوتشون،با امت و مخالفانشون، با رأفت و مهربانی برخورد می کنن، ولی همه پیروان متعصب آنها با مخالفان سر جنگ و ستیز دارند. نمی دونم این "کاسه داغتر از آش" رو کی در زبان محاوره ای مردم وارد کرد، ولی چه نیکو و گزیده گفت.

جالبه بدونیم در آیین اسلام حضرت محمد شبیه ترین کس رو به خودش در بین این همه خصایص، خوش خلق ترین مردم به خلق معرفی کرد، و در ضمن ایشان شهره به مهربانی، گذشت، خوی نیکو، حتی با دشمنان و فراخی سینه بود، وسعت قلبی که تمام بشریت در آن می گنجد.

در آیین مسیح هم که حضرت عیسی ملقب به پیامبر محبت است که همین لقب دنیایی از تفکر را به همراه داره و نیازی به اطاله کلام نیست.

به نظرم همه انسانهای فرهیخته تاریخ، چه پیامبران قدیم، و چه نظریه پردازان عصر نوین، وتمامی اندیشمندان وبزرگان اداب و مسلک خاصی، چون بزرگ و موثر در اجتماع بودند به اندازه تاثیر در تاریخ، قطعا و حکما، دارای روح بزرگ و مهربان بودند. ولی اغلب رهروان، که متاثر از احساسات هستند، اغلب تحت تاثیر شرایط محیطی، زمانی،مکانی و روانی و فیزیولوژی تصمیم های نه چندان منطقی می گیرند که این تصمیم ها به لحاظ نوع اعتقاد و نگرشمونه و سازنده رفتار و کردارشون خواهد شد.

کاش اصلا انسانها واژه اختاف عقیده رو نمی ساختند،و یا اونو به رسمیت  می شناختند تا ایدئولوژی ، مسبب این همه جنگ درعالم نمی شد، و کاش بزرگان قدما بجای ساختن مکاتب و حتی خدای جدید همه با قبول و پذیرش و به رسمیت شمردن اعتقاد مخالف ،این مناسک مخرب هر دین و آیین رو کنار می زدیم تا این تفاوتها بجای پیوند دلهای بنی آدم و گفتگوی تمدنها،  موجبات تفرقه آدمیت نگردند. که گمانم این امر با اصل فلسفه صلح جهانی در تناقض می باشد . چرا که ما فروعات و مناسک هر نوع مکتب و نگرش معنوی رو از اصل آن که خداشناسی و انتشار عشق و محبت بین آدمها است رو مهمتر و بزرگتر کردیم. مثل درختی که شاخه هایش از تنه آن بزرگتر شده است.

کاش بشریت می فهمید که اندیشه و اعتقاد به منجی آخر الزمان هم برای شکل دهی و پرورش فرهنگ مهدویت است، یعنی وحدت همه عالم و کنار آمدن همه عقاید و آیین ها با هم، در فضای دوستی و محبت، نه جنگ و ستیز، پس در این نوع فرهنگ بایستی آستانه تحمل دیگران را در خود بالا ببریم. و ذهنمون رو برای عقاید درست مکاتب دیگر باز بگذاریم، تا هر مکتبی به میزان درستی و سلامت در مکتب واحد اصیل نقش آفرینی کنه،تا از جمع فضایل مکاتب، مکتب نهایی شکل بگیره. پس اول باید تمامی متعصبان هر مسلک، تعصبات خود را کنار گذاشته و دروازه ذهن خود را بر روی گفتمانهای تمدنهای دیگر،باز بگذارند که شاید مکتبی که تا کنون دشمن اصلی ما به شمار می آمده، حرفی بهتر برای ما داشته باشه و اگر قرار باشه همه بپندارند، آنچه اعتقاد دارند، آخرین و چکیده و ناب است،صد در صد،به فرهنگ منجی آخرالزمان نخواهیم رسید. فرهنگی که در بر دارنده صلح جهانی خواهد بود. و بر عکس آنچه می پنداریم که در آخر الزمان جنگ عظیمی خواهد بود، عشق جهانی به همدیگر غالب خواهد شد.

من هم به عنوان اولین قدم به هر آنکس که این پست را خواهد خواند، عشق و بوسه می فرستم و به امید روزی که جهان را آرامش و صلح وصمیمیت فرا بگیرد،قلبم خواهد طپید.و دستانم را بر روی هر آنکس، با هر مکتب و آیین و روشی به دوستی دراز خواهم کرد. 

نظرات 3 + ارسال نظر
سرباز جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:28 ب.ظ

تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته
جهانی که هر انسانی تو اون خوشبخت خوشبخته
فک کنم آینده جهان به یههمچین سمتی میره خواه نا خواه. کما اینکه الآن نسبت به گذشته ها جنگهای عقیدتی کمتر شده و مردم کمتر از گذشته ها به عقاید خودشون تعصب دارن...

تو جوامع متمدن آره کاش ما هم به تمدنمون برگردیم و مغرور از اون تمدن عظیم

عطر گندم جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:58 ب.ظ http://atregandom.blogsky.com

حرف حساب که جواب نداره .دستتو گرفتم رو منم حساب کن

iدست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم آزاد

بینام سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:14 ب.ظ http://soroshetanhaee.blogsky.com

جنگ هفتادودوملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد