پاورقی
پاورقی

پاورقی

خاطرات زمان

چندی پیش که جلوی آیینه داشتم اصلاح می کردم اولین موی سفید لابه لای ریشم که خودنمایی می کرد،دیدم. خیلی دلم گرفت اون یه نخ ریش و با مو کن کندم .ولی نتونستم مخفی کنم حقیقت شاید تلخو ،چون چند روز دیگه بازم سر باز کرد و یه نخ شد دو تا و سه تا.....

من فهمیدم دیگه نمی تونم خودمو به خامی و سادگی بزنم. من چه قبول کنم چه نه،در حال پیر شدنم و فرصت ها در حال کم شدن.ا ین شعر فریدون مشیری رو در وصف حالم، مناسب دیدم که تو وبلاگم گنجوندمش.از تون معذرت می خوام که اوقات شیرین تونو تلخ می کنم.


آهی کشید غم زده ی پیر سپید مو

افکند صبحگاه در آیینه چون نگاه

در لابلای موی چو کافور خویش  دید:

یک تار مو سیاه!

در دیدگان مضطربش اشک حلقه زد

در خاطرات تیره و تاریک خود دوید

سی سال پیش نیز در آیینه دیده بود:

یک تار مو سپید!

در هم شکست چهره ی محنت کشیده اش

دستی به موی خویش فرو برد و گفت:«وای!»

اشکی به روی آیینه افتاد و ناگهان

بگریست های های!

دریای خاطرات زمان گذشته بود

هر قطره ای که بر رخ آیینه می چکید

در کام موج ،ضجه ی مرگ غریق را

از دور می شنید؛

طوفان فرو نشست ولی دیدگان پیر

می رفت باز در دل دریا به جستجو:

در آب های تیره ی اعماق خفته بود

یک مشت آرزو!

                         

نظرات 8 + ارسال نظر
مهران یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:33 ب.ظ

سلام
چند سالته؟
من ۳۰ ساله
با یک تار سفید در صورت و کلی در موی سر
بیا این آدرس تا همه موهات سفید بشه:
http://purpirar.blogsky.com/
ببینم می تونی این حقایق تو طاقت بیاری؟

زود پیر شدی من 37 سالمه اولیش تازه در آمد

دیزباد وطن ماست یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:35 ب.ظ http://adelweb.ir

اون کوچولویی که اون بالا سمت راست نشسته چقدر نازه!

سراب بیابان یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:38 ب.ظ

مهم اینکه دلت جون باشه ؛که هست . منم اولین مو سفید رو سرم دیدم هم گریه کردم هم شب بد خوابم برد. ولی واقعیت نمی شه پنهان کرد.
من موی را نه از پی آن می کنم خزاب ؛که نو جوان شوم و نو گنه کنم ؛مردم چو مو را به ماتم پیری سیه می کنند ؛من مو را به مرگ جوانی سیه می کنم .

چه غمگین

سراب بیابان یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:00 ب.ظ

در ضمن شعرتم خیلی زیبا بود

ممنون

touska یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:58 ب.ظ

این موی سفیدبهت میگه اولاخوشحال باش انقدرعمرکردی که ببینیش!!!دوماخوشحال باش خیلی تجربه داری ودیگه خام نیستی سومادیگه بایدحواست باشه کمتراشتباه کنی تواین سن کمتر از اشتباهات میگذرن

نکته خوبی بود

گندم یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:49 ب.ظ

چندبار بگم وقتی میگی پیر شدم ناراحت میشم

منم ناراحت می شم ولی از سفید شدن یکی یکی موهام چه کنم

سرباز دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:58 ق.ظ http://mylifedays.blogsky.com

پیری به قیافه و سن و عدد نیست. سن فقط یه عدده.
شعرت خیلی زیبا بود. نوشته ات هم همینطور. دلم گرفت یه جورایی...

ممنون خوشحالم خوشت آمد و ناراحتم که دلت گرفت

گل بارون دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:53 ق.ظ

اولا اینکه سفیدى مو نشونه پیرى نیست چون من نصف موهام سفیده.
دوما این چیز بدى نیست که توى سختیاى زندگى فقط مویی سپیدکنى و کمرت زیر بار این سختیها خم نشه مهمه.
سوما تجربیاتى درپس این تارهاى سپید هست که به راحتى بدست نیومده وحالا میتونى.باافتخاربگى این موهارو هو آ سیاب زمونه سفید کردى نه آ سیاب آ رد.
چهارما هم داشت ولى یادم نمیاد بعدا یادم اومد میگم

مممنون فک رفتن برای همیشه با سفیدی مو تقویت می شه شاید اینهم از اثرات تجربه باشه که گفتی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد